سلام من یک پسر ۱۸ ساله هستم و تک فرزند خانواده هستم
راستش من در خانوادم حس اضافی بودن دارم
چرا که هیچ وقت اعتماد به نفس به من ندادن
هروقت اومدم کاری کنم گفتن تو نمیتونی و این حرفا
من ۱۸سال دارم وقت کار کردنم شده
اما خانواده میگن باید درس بخونی ..شاید حرفشون درست باشه
ولی دوستان من از ۱۵ سالگی به سرکار رفتن
و فقط من بیکار هستم
من چندین بار ب مرز رفتن برای همیشه از خونمون رفتم
همچنین خود کشی
راستش رو بخواید در خونه ما چندین بار ارزوی مرگ من رو کردند
و من اینجا اتیش میگیرم که مادرم دو سه بار گفت کاش نبودی
و کاش بمیری از دستت راحت شم
پدرمم جوری رفتار میکنه اصا انگار من پسرش نیستم
من میدونم اونا شاید منو دوست داشته باشن
اما رفتارشون جوریه ک من ب مرز خودکشی و فرار از خونه رسیدم
نمیدونم حرف زیاده سرکوفتاشون زیاده
اصا نمیدونم از کجا بگم و شروع کنم
و فقط میدونم یک ادم تنها و اضافی در این دنیا هستم💔